مقدمه
دوره روشننگری و واقعبینی که در واقع دوره اصلی برای آموختن «تفکر انتقادی» است، یکی از قدر نادیدهترین مهارتها در فضای وب فارسی است که گاهی به عنوان مکمل دروس دیگر در برخی از آموزشهای آنلاین ارائه میشود.
ما در یار رشد خلاف این رویه را پیش میرویم. یعنی دوره تفکر انتقادی، نه تنها به عنوان یک دوره مستقل که به عنوان یکی از پایهایترین و اصلیترین مهارتهای مورد نظر برای فعالان حوزه محتوا تدوین شدهاست.
و البته به عنوان بخشی از دروس دوره مدیر محتوا نیز به علاقمندان و همراهان ارائه میشود. اهمیت بالای این درس آن چنان زیاد بود که تصمیم گرفتیم یک بار دیگر به صورت مستقل و با مثالهایی عمومیتر از دوره مدیر محتوا آن را دوباره آموزش دهیم.
اهمیت اساسی تفکر انتقادی صرفا در مهارت بهتر دیدن و بهتر فکر کردن نیست؛ بلکه گشودن در جهانی از حقیقت به روی ما در عصری است که هجوم دادهها و اطلاعات، نه به عنوان یک ابزار ضروری برای بهتر دیدن و بهتر فکر کردن که به عنوان سدی در برابر حقیقت قد علم کردهاست.
صرفا اگر بخواهیم از اهمیت تفکر انتقادی برای حل مسئله بگوییم، بهترین توصیف را میتوان از کتاب Essentials of MIS Luadon 2024 بخشی را نقل کرد:
اهمیت تفکر انتقادی برای حل مسئله
تفکر انتقادی نقشی حیاتی در فرآیند حل مسئله ایفا میکند. یکی از دلایل اصلی این اهمیت، توانایی تفکر انتقادی در مقابله با تمایل طبیعی انسان به پذیرش سریع تعاریف و راهحلهای موجود برای مشکلات است. این تمایل میتواند منجر به حل نادرست مسئله و هدر رفتن منابع شود. در واقع، تفکر انتقادی نیازمند آن است که قبل از پذیرش هر راهحلی، به درک عمیقتر و تحلیل دقیقتر مسئله بپردازیم.
تفکر انتقادی به عنوان تعلیق مداوم قضاوت با آگاهی از چندین دیدگاه و جایگزینها تعریف میشود. این فرآیند شامل چهار عنصر اساسی است: حفظ شک و تعلیق قضاوت، آگاهی از دیدگاههای مختلف، آزمایش جایگزینها و استفاده از تجربه به عنوان راهنما، و آگاهی از محدودیتهای سازمانی و شخصی.
اولین عنصر تفکر انتقادی، حفظ شک و تعلیق قضاوت است. یکی از اشتباهات متداول در حل مسئله، رسیدن به قضاوتی زودهنگام درباره ماهیت مسئله است. با شک به تمامی راهحلها در ابتدا و امتناع از عجله در قضاوت، شرایط ذهنی لازم برای نگاه تازه و خلاقانه به مشکلات ایجاد میشود. این امر به باز ماندن فرصتها برای ارائه راهحلهای خلاقانه کمک میکند.
دومین عنصر، شناسایی این است که همه مشکلات تجاری جذاب دارای ابعاد متعددی هستند و میتوانند از دیدگاههای مختلفی دیده شوند. در این راستا، سه دیدگاه اصلی برای مشکلات تجاری مفید است: تکنولوژی، سازمانها، و افراد. هر یک از این دیدگاهها شامل زیر دیدگاههای متعددی است. دیدگاه تکنولوژی شامل تمامی اجزای زیرساخت IT شرکت و نحوه عملکرد آنها با هم است. دیدگاه سازمانی شامل فرآیندهای کسبوکار، ساختار، فرهنگ و سیاستهای شرکت است. دیدگاه افراد شامل مدیریت شرکت و کارکنان به عنوان افراد و روابط آنها در گروههای کاری است.
تصمیمگیری درباره اینکه کدام دیدگاه برای بررسی یک مسئله خاص مفید است، بر عهده خود شماست. معیار نهایی در اینجا مفید بودن است: آیا پذیرش یک دیدگاه خاص چیزی بیشتر درباره مسئله به شما میگوید که برای حل آن مفید باشد؟ اگر نه، آن دیدگاه را به عنوان غیرمعنیدار در این موقعیت رد کنید و به دنبال دیدگاههای دیگر بگردید.
سومین عنصر تفکر انتقادی شامل آزمایش جایگزینها و مدلسازی راهحلها برای مشکلات و استفاده از تجربه به عنوان راهنما است. همه پیشامدها را نمیتوان از پیش شناخت و میتوان از طریق تجربه چیزهای زیادی آموخت. بنابراین، آزمایش کنید، دادهها را جمعآوری کنید و مسئله را دورهای ارزیابی کنید.
در نهایت، آگاهی از محدودیتهای سازمانی و شخصی نیز در فرآیند تفکر انتقادی بسیار اهمیت دارد. این آگاهی به ما کمک میکند تا با درک بهتری از زمینهها و محدودیتها، راهحلهای واقعگرایانهتری ارائه دهیم.
در نتیجه، تفکر انتقادی ابزاری ضروری برای حل مسئله است که به ما امکان میدهد تا به جای پذیرش ساده تعاریف و راهحلهای موجود، به تحلیل دقیقتر و جامعتری از مشکلات بپردازیم و راهحلهای خلاقانه و کارآمدتری ارائه دهیم.
ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، در دوران امروزی با بمباران اطلاعاتی مواجهیم. از هر سویی خبری میرسد، از هر سویی دانستهها مانند سیل سمت ما جاری میشوند.
در این میان شاید زیر سیل اطلاعات خفه شویم، یا با عینکی دقیق و تیزبین بتوانیم مهارتی را در خودمان تقویت کنیم که بتوانیم از ورود اطلاعات نادرست و غیرشفاف به ذهنمان جلوگیری کنیم و در قضاوتها و فهم دنیا اندکی شفافتر و بهتر عمل کنیم.
این مهارت «تفکر انتقادی» نام دارد و عبارتست از «توانایی پرسیدن سؤالهای درست»